دانلود


سیدابراهیم است دیگر؛ جای تعجب ندارد، با محمدعلی به میدان آمده است. گوش کنید، رجز میخواند:
به زودی به قدس خواهیم رسید، من هم نباشم محمدعلی هست. در گوشش هرچه را باید، به لالایی خوانده ام.
آهای مترسکهایی که ستاره های سربی به سینه هاتان دارید، آن روز دیر نیست، روزی که با قدمهای محمدعلی یه قدس قدم بگذارم و بیرق اسلام ناب محمدی را، با دستهای محمدعلی بر فراز مسجدالاقصی به اهتزاز درآورم. آن روز دیر نیست، چیزی کمتر از 25 سال؛ این وعدهء سیدعلی است...